مهدویت در خصوص مسائل دینی و مهدویت
| ||
امامیه در سفر و غیر سفر، به سجده بر زمین ملتزم و مقیّدند و سجده بر غیر زمین را جایز نمىدانند؛ مگر بر چیزى كه از زمین روییده شده باشد؛ البته مشروط بر اینكه خوردنى و پوشیدنى نباشد. به دلیل روایات متواترى كه از پیامبر اكریم(ص) و اهل بیت(ع) و اصحاب او رسیده است، جایز نمىدانند كه به هنگام نماز و در حال صحّت و سلامتى، بر غیر زمین و روییدنیهاىِ از آن سجده شود. بعداً(در خلال بحث) روشن خواهد شد كه روش اصحاب پیامبر(ص) التزام به سجده بر زمین و روییدنیهاىِ از آن بوده است و عدول از این سنّت در زمانهاى بعد روى داده است. اختلاف نظر فقها در شرایط محل سجدهمسلمانان بر وجوب دو بار سجده در هر ركعت از ركعتهاى نماز، اتفاق نظر دارند و دراینكه این سجده در مقابل چه كسى باید باشد هم اختلافى ندارند؛ چرا كه این خداى سبحان است كه آنچه در آسمانها و زمین است، از روى اطاعت یا اكراه، او را سجده مىكنند " 3 " و این كلام خداوند، شعار هر مسلمان است كه: «... لاَتْسجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لاَلِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا للَّهَ الَّذِی خَلَقَهُنَّ...» " 4 "؛ [خورشید و ماه را سجده نكنید، بلكه خداى را كه آنها را آفرید، سجده كنید]. اختلاف مسلمانان تنها در شرایط محلّ سجده است؛ یعنى جایى كه سجده كننده، پیشانىاش را بر روى آن مىگذارد. شیعه معتقد است كه سجده باید بر زمین یا روییدنیهاى غیر خوراكى و پوشاكى، مانند حصیر و بوریا باشد، اما دیگر مذاهب اسلامى در این مسئله با شیعه مخالفند. اینك آراى فقها در این زمینه: شیخ طوسى " 5 " در بیان آراى فقها مىگوید: در حال اختیار، سجده بجز بر زمین یا روییدنیهاى غیر خوراكى و غیر پوشاكى، از قبیل پنبه و كتان، جایز نیست، اما فقهاى اهل سنّت مخالف این نظر هستند؛ زیرا به اعتقاد آنان سجده بر پنبه، كتان، مو، پشم و امثال اینها جایز است.... شیخ طوسى در ادامه مىفرماید: سجده بر چیزى كه داراى پنبه یا كتان باشد، مانند سجده بر پیچ عمامه و گوشه عبا و آستین پیراهن، جایز نیست. شافعى هم بر این عقیده است و از على(ع)، ابن عمر، عبادة بن صامت، مالك و احمد بن حنبل هم چنین روایت شده است. ابو حنیفه گفته است: «اگر كسى بر چیزى سجده كند كه داراى پنبه باشد، مانند لباسى كه بر تن دارد، كفایت مىكند و چنانچه بر چیزى سجده كند كه از او جدا نیست، مثل اینكه دست خود را بر روى زمین پهن و بر آن سجده كند، كفایت مىكند، اما مكروه است». این مطلب از حسن بصرى روایت شده است. " 6 " علاّمه حلّى " 7 " در بیان آراى فقها درباره محلّ سجده مىفرماید: از نظر همه علماى شیعه، سجده بر غیر زمین و بر چیزى كه از زمین نروییده؛ مانند پوست و پشم، جایز نیست، اما علماى اهل سنّت بر جواز سجده بر غیر زمین اتفاق نظر دارند. " 8 ". شیعیان در این رأى و نظر، از امامان معصوم(ع) كه بر طبق حدیث ثقلین، عِدل و هم ردیف قرآن به شمار آمدهاند، پیروى كردهاند. اینك ما در این زمینه به ذكر چند روایت از آنها بسنده مىكنیم: شیخ صدوق با سند خویش از هشام بن حكم روایت كرده است كه به امام صادق(ع) عرض مىكند: «أَخبِرنِی عمّا یجوز السجود علیه و عمّا لایجوز»؛ مرا از چیزهایى كه سجده بر آنها جایز است و چیزهایى كه سجده بر آنها جایز نیست، خبر دِه. امام(ع) مىفرماید: «السجود لایجوز إلاّ على الأرض أوعلى ما أنبتت الأرض إلاّ ما اُكل أو لُبس»؛ یعنى: سجده، جز بر زمین و چیزهاى غیر خوراكى و پوشاكى كه از زمین مىروید، جایز نیست. هشام بن حكم سوءال مىكند: «جُعِلْتُ فِداكَ ما العلّة فِی ذلك؟»؛ فدایت شوم، علّت این امر چیست؟ امام(ع) مىفرماید: لأنّ السجود خضوعء للّه عزّ و جلّ فلاینبغى أن یكون على ما یوءكل و یلبس، لأنّ ابناء الدنیا عبید ما یأ كلون و یلبسون، و الساجد فی سجوده، فی عبادة اللّه عزّ و جلّ فلا ینبغى أن یضع جبهته فی سجوده على معبود أبناء الدنیا الذین اغترّوا بغرورها. " 9 ". زیرا سجده، یك نوع خضوع در مقابل خداوند عزّو جلّ است. پس سزاوار نیست كه بر خوراكى و پوشیدنى انجام شود؛ زیرا دنیا طلبان، بنده خوردنیها و پوشیدنیها هستند، در حالىكه كسى كه سجده مىكند، در حین سجده، مشغول عبادت خداوند، عز ّو جلّ است. بنابراین، شایسته نیست كه پیشانى اش را هنگام سجده، بر چیزى نهد كه مورد پرستش دنیا طلبانى است كه فریب امور بیهوده دنیا را خوردهاند. امام صادق(ع) فرموده است: و كلّ شىءٍ یكون غذاء الانسان فی مطعمه أو مشربه أو ملبسه، فلاتجوز الصلاة علیه، ولاالسجود إلاّ ما كان من نبات الارض من غیر ثمر، قبل أن یصیر مغزولاً، فإذا صار غزلاً فلاتجوز الصلاة علیه إلاّ فی حال الضرورة؛ " 10 ". و هر چیزى كه غذاى انسان است، اعم از خوراكى، نوشیدنى و پوشیدنى، نماز و سجده بر آن صحیح نیست؛ مگر آنكه روییدنى از زمین و بى میوه باشد و ریسیده نشده باشد؛ و اگر ریسیده باشد، نماز بر آن جایز نیست، مگر در حال ضرورت. بنابراین، با توجه به روایات یاد شده، اگر شیعیان به سجده كردن بر زمین و گیاهان غیر خوراكى و غیر پوشاكى ملتزمند، سزاوار ملامت نیستند؛ چرا كه آنها در این مسئله به امامانشان اقتدا مىكنند. علاوه بر این، روایاتى در این باره از اهل سنّت نقل شده است كه دیدگاه شیعه را تقویت مىكند و به زودى به هنگام نقل این روایات، روشن خواهد شد كه سنّت پیامبر اكرم(ص) در نماز، نخست سجده بر زمین بوده، آنگاه سجده بر تنها حصیر و بوریا نیز رخصت داده شده و پس از آن، ترخیص سومى نرسیده، بلكه مىتوان گفت همچنان كه كاملاً بررسى خواهد شد، روایاتى وجود دارد كه سجده بر غیر موارد مزبور را ممنوع كرده است. محدّث نورى در مستدرك از دعائم الاسلام از امام صادق(ع) از پدرانش روایت كرده است كه رسول خدا(ص) فرمود: إنّ الارض بكم برّة، تتیمّمون منها، و تصلّون علیها فی الحیاة(الدّنیا) و هى لكم كفاة فی الممات، و ذلك من نعمة اللّه، له الحمد، فأفضل ما یسجد علیه المصلّی الأرض النقیّة؛ " 11 ". زمین براى شما نیكوكار است، با آن تیمّم مىكنید و در زندگى(دنیا) برروى آن نماز مىگزارید و در مرگ، شما را بس است و این از نعمتهاى خداوند است كه حمد و ستایش مخصوص اوست. بنابراین، برترین چیزى كه نمازگزار مىتواند بر آن سجده كند، زمین پاك است. محدّث نورى همچنین از امام صادق(ع) نقل كرده است كه فرمود: ینبغی للمصلّی أن یباشر بجبهته الأرض و یعفّر وجهه فی التراب، لأنّه من التذلّل للّه؛ " 12 ". شایسته است كه نمازگزار، پیشانى اش را مستقیماً بر زمین بگذارد و صورت را [با گذاشتن روى زمین] خاك آلود كند؛ زیرا این كار، نوعى اظهار ذلّت در مقابل خداوند است. شعرانى [در ذیل حدیث فوق] مىگوید: مقصود از [تعفیر و به خاك مالیدن صورت]، اظهار خضوع و فروتنى با سر است تا زمین را با صورت كه شریفترین عضو بدن است، لمس كند؛ خواه این لمس، با پیشانى باشد یا با بینى؛ و چه بسا قراردادن پیشانى با بینى بر زمین، نزد گروهى از فقها اولویت داشته باشد؛ زیرا ریشه كلمه «أنف» كه به معناى بینى است، از «انفه» و «كبریا» به معناى بزرگى گرفته شده؛ از این رو اگر نماز گزار آن را بر زمین گذارد، گویى در برابر خداوند، از بزرگى و كبریایى كه نماز گزار دارد، خارج شده است؛ زیرا ورود در محضر خداوند بر كسى كه در او كوچكترین ذرّهاى از ریا وجود داشته باشد، حرام است؛ چرا كه محضر الهى در حقیقت، بهشت اكبر است و رسول خدا(ص) فرموده است: «كسى كه كوچكترین ذرّه از كبر در وجودش باشد، وارد بهشت نمىشود». " 13 ". امام مغربى مالكى رودانى طى حدیث مرفوعهاى از ابن عباس نقل مىكند: «من لم یلزق أنفه مع جبهته بالأرض أو اسجد لم تجز صلاته»؛ " 14 " كسى كه در سجده، بینىاش همراه با پیشانى به زمین نرسد، نمازش كفایت نمىكند. [در این باره ذكر این نكته ضرورى است كه] همچنان كه اعمال عبادى در اصل، توقیفى است، شرایط و احكام آنها نیز از امورى است كه باید از طرف مفسّر شریعت و مبلّغ آن، یعنى رسول خدا(ص) تبیین و روشن شود؛ زیرا اوست كه طبق تصریح قرآن كریم، الگو و تبیین كننده قرآن عزیز است و بر تمامى مسلمانان واجب است كه احكام دین و جزئیات شریعتشان را از او فراگیرند. خداوند سبحان فرموده است: «لَقَدْ كَان لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةء حَسَنَةء لِمَنْ كَانَ یَرْجُوا اللَّه وَ الْیَوْمَ اْلآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِیراً» " 15 "؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا(ص) سرمشق نیكویى بود براى آنها كه امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىكنند. «وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» " 16 "؛ آنچه رسول خدا براى شما آورده، بگیرید و از آنچه نهى كرده، خوددارى كنید. فرق بین «مسجود له» و «مسجود علیه»گاهى تصوّر مىشود كه التزام و اعتقاد به سجده بر زمین یا روییدنیهاى از زمین، بدعت است؛ به خیال اینكه تربتى كه بر آن سجده مىشود، بت است. این افراد، كسانى هستند كه بین «مسجودء له»(یعنى كسى كه براى او سجده مىشود) و «مسجودء علیه»(یعنى چیزى كه بر آن سجده مىشود) تفاوتى نمىگذارند و چنین مىپندارند كه سنگ یا تربتى كه در مقابل نماز گزار گذاشته شده است، بتى است كه نمازگزار آن را با قراردادن پیشانى بر رویش، مىپرستد، اما شیعه چه تقصیرى دارد كه درك مخالفانش چنین ضعیف است كه بین این دو فرقى نمىگذارند و موحدّ را با مشرك، به خاطر اشتراك در ظاهر، مقایسه مىكنند؛ و به صورت و ظاهر اشیا اهمّیت مىدهند، در حالى كه ملاك، باطن امور است. بنابراین، براى بت پرست، بت، معبود و «مسجودء له» است و آن را در مقابلش مىگذارد و براى او ركوع و سجود مىكند، اما موحّد كه مىخواهد نهایت عبودیت خویش را اظهار كند، براى خداوند سجود و اظهار تذلّل و فروتنى مىكند. موحّد، پیشانى اش را بر روى خاك، سنگ، شن و ریگ مىگذارد تا به این وسیله، در مقام ارزیابى، برابرى اش را با این امور اظهار كند و بگوید «خاك كجا و ربّ الارباب كجا؟» آرى، سجده كننده بر خاك، غیر از پرستنده آن است. او مىخواهد با سجده بر خاك، در برابر خداوند تذلّل و فروتنى كند و كسى كه خلاف این را توهّم كند، مراتب نادانى خود را نشان داده است. او با این كارش موجب گرفتارى همه نمازگزاران و محكوم شدن آنها به شرك مىشود؛ زیرا كسى كه بر فرش و پارچه و غیر اینها نماز مىخواند نیز باید طبق این دیدگاه، پرستنده آنها باشد و این، خیلى عجیب است. آمُدى از امام على(ع) نقل مىكند كه فرمود: «السجود الجسمانی: وضع عتائق الوجوه على التراب» " 17 "؛ سجود جسمانى عبارت است از قراردادن مواضع لطیف صورت بر روى خاك. سجده در لغتبدون شك، سجده از واجبات نماز است. هر دو فرقه شیعه و اهل سنّت از ابن عباس(رضى اللّه عنه) روایت كردهاند كه رسول خدا(ص) فرمود: «أُمرت أن أسجد على سبعة أعظم: على الجبهة و الیدَیْنِ و الركبتَیْنِ و أطراف القدمَیْنِ»؛ " 18 " مأمور شدهام كه بر هفت استخوان سجده كنم: برپیشانى، دو دست، دو زانو و نوك دو پا. با این حال، حقیقت سجده و واقعیت و مقوّم آن، قرار دادن پیشانى بر زمین است و موارد شش گانه دیگر، بیشتر شبیه شرایط سجده است [تا اینكه در حقیقت آن نقش داشته باشد]. دلیل این مطلب، كلام صاحبان كتب لغت است؛ زیرا آنان در تعریف سجده، جز قراردادن پیشانى بر زمین، چیز دیگرى را ذكر نكردهاند؛ بنابراین، گویى دیگر موارد، از شرایط سجده است كه شارع آن را واجب و به حقیقت لغوى و عرفى سجده، افزوده است. ابن منظور به نقل از ابن سیده گفته است: «سجد یسجد، سجوداً یعنى پیشانىاش را بر زمین قرارداد. اسم فاعل آن ساجد و جمع ساجد، سجود و سُجَّد است». " 19 ". ابن اثیر گفته است: «سجود نماز عبارت است از قراردادن پیشانى بر زمین و هیچ خضوعى بزرگتر از سجده نیست». " 20 ". در تاج العروس من جواهر القاموس آمده است: سجده یعنى خضوع، و سجود نماز از همین ریشه و به معناى قراردادن پیشانى بر زمین است و خضوعى بزرگتر از سجود نیست. اسم آن «سجده» به كسر سین است. " 21 ". این سخنان و نظایر آن از صاحبان كتابهاى لغت، گویاى این حقیقت است كه حقیقت و مقوّم سجده، همان قراردادن پیشانى بر زمین است و چنانچه پیامبر(ص) سجده بر هفت استخوان را واجب نكرده بود، براى سجده، گذاشتن پیشانى بر زمین كفایت مىكرد، اما علاوه بر گذاشتن پیشانى بر زمین، امور دیگرى هم براى سجده اضافه كرده كه موجب شده است سجده بر هفت عضو واجب باشد. با توجه به مطالب فوق، تعجبى نیست كه از بیان اعضاى هفت گانه، گذاشتن پیشانى بر زمین، داراى شرط خاصى باشد و آن اینكه «مسجودء علیه» یعنى چیزى كه بر آن سجده مىشود، باید زمین یا روییدنى از زمین باشد و سجده بر غیر این موارد، جایز نباشد. علت لزوم مكشوف بودن پیشانى در سجدهشاهد اینكه از میان اعضاى هفت گانه، پیشانى شرایط خاصى دارد، این است كه اكثر فقهاى اهل سنّت معتقدند كه تنها در سجده است كه پیشانى باید مكشوف باشد [و با چیزى پوشیده نشده باشد]. بنابراین، اگر سایر اعضا مانند پیشانى، نقشى در حقیقت سجده داشتند، باید حكم آن اعضا هم مانند حكم پیشانى باشد؛ در حالى كه واقعیت، خلاف این است [و براى روشن شدن مطلب، آراى فقهاى اهل سنّت را در این زمینه نقل مىكنیم]: 1. در مختصر ابى القاسم خرقى و شرح آن آمده است: «بنابر یكى از این دو روایت، واجب نیست كه نماز گزار، غیر از پیشانى، سایر اعضا را بدون حایل، بر روى محل نماز(سجّاده) بگذارد» و در روایتى دیگر آمده است: واجب است نماز گزار، پیشانىاش را مستقیماً و بدون حایل، بر روى محل نماز بگذارد. این روایت را ابوالخطاب نقل كرده و اثرم روایت كرده است: از امام صادق(ع) در باره سجده بر پیچ عمامه سوءال كردم كه آیا درست است یانه؟ امام(ع) فرمودند: بر پیچ عمامه سجده نمىشود، بلكه باید آن قسمت از عمامه كه جلوى پیشانى را گرفته، برداشته شود، و این مذهب شافعى است. خباب روایت كرده است كه از شدّت گرمایى كه بر پیشانى و دستان ما [به هنگام گذاشتن پیشانى روى زمین] مىرسید، نزد رسول خدا(ص) شكایت كردیم، اما به شكایت ما توجهى نكرد. تا آنجا كه مىگوید: از على(ع) نقل است كه فرموده است: «هرگاه هریك از شما نماز مىخواند، باید عمامه را از روى پیشانى كنار بزند». این حدیث را بیهقى نقل كرده است. " 22 ". 2. در الوجیز آمده است: در سجود، واجب است پیشانى آشكار و پیدا باشد؛ زیرا از خباب روایت شده است كه از شدّت گرمایى كه بر پیشانى و دستان ما مىرسید، نزد رسول خدا(ص) شكایت كردیم، اما او به شكایت ما توجهى نكرد. در شرح این حدیث گفته است: لازم نیست همه پیشانى پیدا و مكشوف باشد، بلكه به مقدارى كه پیشانى بر آن صدق كند، كافى است؛ همچنان كه درباره مقدارى كه باید روى زمین قرار مىگیرد نیز چنین است. واجب است آن مقدارى از پیشانى كه بر روى زمین قرار مىگیرد، پیدا و مكشوف باشد. بنابراین، اگر مقدارى از پیشانى را آشكار كند، ولى موضع دیگرى را بر زمین گذارد، كافى نیست. كشف پیشانى، موقعى حاصل مىشود كه بین پیشانى و محل سجده، حایلى متّصل به پیشانى كه با برداشتن پیشانى، آن نیز برداشته شود، وجود نداشته باشد. بنابراین، اگر بر گوشهاى از آن حایل یا پیچى از عمامهاش سجده كند، كفایت نمىكند؛ زیرا پیشانىاش را مستقیماً بر محلّ سجده نگذاشته است. دلیل ما حدیث خباب است. همچنین روایت شده است كه پیامبر(ص) فرمود: «پیشانىات را به زمین بچسبان». " 23 ". 3. ابن رشد گفته است: فقها اختلاف نظر دارند كه آیا یكى از شرایط سجود، این است كه دست سجده كننده باید [هنگام سجده] مكشوف و آشكار باشد و مستقیماً بر زمین قرار گیرد [و مثلاً با عبا پوشیده نشده باشد] یا اینكه چنین شرطى در باره دستان وجود ندارد؟ مالك گفته است آن، شرط سجود است، اما تصوّر مىكنم شرط تمامیت آن باشد. " 24 " گروهى نیز گفتهاند آن، از شرایط سجود نیست. اختلاف نظر فقها در سجده بر لایههاى عمامه نیز از همین باب است. در این زمینه سه نظریه ابراز شده است: گروهى ممنوع مىدانند و گروهى دیگر جایز و گروهى هم بین سجده بر لایههاى كم و لایههاى زیاد عمامه، فرق گذاشتهاند. گروهى هم بین اینكه بخشى از پیشانى سجده كننده به زمین برسد و یا هیچ بخشى از پیشانىاش به زمین نرسد، تفاوت قائل شدهاند. " 25 ". 4. قفال گفته است: اگر به خاطر مرضى، دستارى بر پیشانى نماز گزار بسته شده باشد و با آن دستار سجده كند، كفایت مىكند و لزومى به اعاده نماز نیست. فقهاى ما قول دیگرى را نیز نقل كردهاند كه مطابق آن، در صورت مسح بر جبیره، اعاده واجب است. " 26 ". 5. در كتاب الفقه على المذاهب الاربعه آمده است: شافعیه معتقدند كه سجده بر پیچ عمامه یا دستار، در صورتى كه پیشانى را پوشانده باشد، اشكال دارد. بنابراین، چنانچه نمازگزار از روى علم و عمد، بر محل آشكار ومكشوف پیشانى اش سجده نكند، نمازش باطل است؛ مگر آنكه عذرى داشته باشد؛ مثل اینكه جراحتى بر پیشانى اش باشد و باز كردن دستار، مشقّت زیادى داشته باشد كه در این صورت، سجده با دستار، صحیح است. " 27 ". ظاهراً حكمت لزوم كشف پیشانى به هنگام سجده، این است كه پیشانى به خاك بچسبد تا نمازگزار به نهایت خضوع و عبودیت برسد. اما این فقها كشف پیشانى را به عدم وجود حایلى كه مانع از سجود شود، مانند پیچ عمامه و لایههاى آن، منحصر كردهاند و به رغم آن حكمت، سجده بر فرش و سجّاده را جایز شمردهاند و این، موجب بطلان حكمت كشف پیشانى به هنگام سجده و فایده آن مىشود. بدین سان، این سوءال متوجه آنان است كه: اگر سجده بر فرش و سجّاده جایز است، پس چه فرقى بین سجده بر فرش یا سجّاده با سجده بر پیچ عمامه یا دستارى كه دور سر بسته شده است، وجود دارد؟ تفاوت قائل شدن بین این دو، امر عجیبى است؛ زیرا دستار یا عمامه، مانند فرش و سجّاده، بافته شده از نخ است و اگر به زعم آنان، سجده، هم با گذاشتن پیشانى بر عمامه یا دستار محقّق مىشود و هم با گذاشتن پیشانى بر فرش یا سجّاده، در این صورت، همراه بودن عمامه یا دستار با نماز گزار و همراه نبودن فرش یا سجاده با نمازگزار، نمىتواند محملى براى تفاوت قائل شدن بین این دو باشد؛ به طورى كه سجده با یكى جایز و با دیگرى، ممنوع باشد. اما اگر قائل شدیم كه حكمت كشف پیشانى به هنگام سجده، این است كه پیشانى به خاك بچسبد، در این صورت، سجده با عمامه یا دستار، با سجده بر فرش، تفاوتى نخواهد داشت. بدین ترتیب، علماى شیعه، بر همین اعتقادند. علاّمه حلّى مىگوید: «واجب است پیشانى را براى سجده، بر چیزى كه سجده بر آن صحیح است، آشكار كرد». " 28 ". روش سجود در عصر پیامبر و پس از اوپیامبر اكرم(ص) و اصحاب او مدت زیادى به سجده بر روى زمین ملتزم بودند و مدت چند سال شدّت گرما، غبار خاك و رطوبت زمین را تحمّل مىكردند. در این دوره، هیچ كس بر لباس، پیچ عمامه و حتى بر حصیر، بوریا، فرش و سجّاده سجده نمىكرد. نهایت كارى كه نمازگزاران براى رفع آزار پیشانى انجام مىدادند، این بود كه با كف دستشان ریگها را سرد كرده، آنگاه بر آن سجده مىكردند تا جایى كه برخى اصحاب، نزد پیامبر(ص) از شدّت گرما شكایت كردند، اما او به این گلایهها وقعى نمىنهاد؛ زیرا وظیفه نداشت از پیش خود، تكلیف الهى را تغییر دهد تا اینكه به سجده بر حصیر رخصت داده شد و گشایشى اگر چه در چارچوبى محدود، در امر مسلمانان پدید آمد. بنابراین، در آن زمان مسلمانان تنها سه مرحله را پشت سر گذاشتند، نه بیشتر: 1. مرحلهاى كه بر مسلمانان، سجده بر زمین و انواع مختلف آن؛ مثل خاك، شن، سنگریزه و گل خشك واجب بود و در غیر این موارد، هیچ رخصتى داده نشده بود. 2. مرحلهاى كه براى تسهیل امر مسلمانان و رفع حرج و مشقّت، سجده بر روییدنیها؛ از قبیل حصیر و بوریا، رخصت داده شد. 3. مرحلهاى كه سجده بر لباس، در صورت ضرورت و اضطرار، مجاز شمرده شد. سجده بر زمین1. هر دو فرقه شیعه و سنّى، از پیامبر اكرم(ص) روایت كردهاند كه فرمود: «و زمین براى من محلّ سجده و پاك كننده قرار داده شده است». " 29 ". از حدیث فوق متبادر مىشود كه هر بخشى از زمین، محلّ سجده و پاك كننده است كه مىتوان بر آن سجده و تیمّم كرد. بنابراین، زمین از دو حیث مورد نظر قرار مىگیرد: یكى براى سجده و دیگرى براى تیمّم. این حدیث، به روشنى ثابت مىكند كه اصلِ در سجده، سجده بر زمین است؛ خواه خاك باشد یا سنگ و ریگ. زمین است كه باید به عنوان محلّ سجده انتخاب شود و بدون دلیل دیگرى نمىتوان از آن تعدّى كرد. اما تفسیر روایت فوق به اینكه: «عبادت خدا و سجده در مقابل او، منحصر به مكان خاصى نیست، بلكه به رغم اعتقاد غیر مسلمانان به اینكه عبادت، تنها باید در كلیسا و كنیسه انجام شود، اسلام معتقد است كه همه زمین، مسجد مسلمانان است. آرى، این تفسیر، مخالف تفسیرى كه ما كردیم، نیست؛ زیرا اگر زمین به طور مطلق، مسجد نماز گزار باشد، لازمهاش این است كه همه جاى آن براى عبادت صلاحیت داشته باشد. بنابراین، تفسیر فوق، به معناى التزامى تفسیرى است كه ما از حدیث ذكر كردیم و نشان دهنده این است كه چرا واژه «طهوراً» یعنى پاك كننده، پس از واژه «مسجداً» آمده و هر دو كلمه، مفعول فعل «جعلت» قرار گرفته است. نتیجه اینكه زمین، موصوف به دو وصف شده است: یكى مسجد و دیگرى طهور(یعنى پاك كننده). جصاص هم از حدیث، چنین فهمیده و گفته است: «همان زمینى را كه خداوند مسجد و محلّ سجده قرار داده، همان را طهور و پاك كننده هم قرار داده است.» " 30 ". دیگر شارحان حدیث نیز همین سخن را گفتهاند؛ بنابراین، اگر تربت و سنگ، پاك كننده است، همان هم باید محل سجده نماز گزار قرار گیرد. پس انحصار طهور و مسجد به زمین در حدیث فوق، دلیل بر این است كه جز زمین، بر چیز دیگرى نمىتوان سجده كرد؛ مگر اینكه دلیل دیگرى قائم شود كه مسجد و محلّ سجده، اعم از طهور و غیر طهور است. سرد كردن ریگها براى سجده بر آن2. از جابر بن عبداللّه انصارى نقل شده است كه گفت: با پیامبر(ص) نماز ظهر مىخواندم. از شدّت گرما [و داغ شدن ریگها] مشتى از ریگ برمىداشتم و آن را كف دستم قرار مىدادم، سپس آن را به كف دست دیگرم مىریختم تا سرد شود. آنگاه آنها را بر زمین قرار مىدادم تا بر آن سجده كنم. " 31 ". بیهقى در ذیل این حدیث، توضیحى اضافه كرده است كه شیخ گفته است: اگر سجده بر لباس متّصل به نماز گزار جایز بود، سجده كردن بر آن آسانتر از سرد كردن ریگ با دست و قراردادن آن بر زمین براى سجده بود [و اینكه مسلمانان این مشقّت را متحمّل مىشدهاند چون سجده بر لباس متّصل به نماز گزار جایز نبوده است]. " 32 ". ما مىگوییم: اگر سجده بر مطلق لباس، خواه متّصل به نماز گزار باشد یا جداى از او، جایز بود، سجده كردن بر آن آسانتر از سرد كردن ریگ بود و مسلمانان براى رهایى از گرماى ریگها دستمال یا سجّاده و امثال اینها را به همراه خود مىآوردند تا بر آن سجده كنند [و چون چنین كار آسانى را نمىكردند، معلوم مىشده كه سجده بر مطلق لباس، جایز نبوده است]. 3. انس روایت كرده است كه در گرماى شدیدى، با رسول خدا(ص) بودیم، یكى از ما مقدارى سنگریزه برداشت و در دستش نگه داشت و وقتى سرد شد، آن را بر زمین گذاشت و بر آن سجده كرد. " 33 ". 4. از خباب بن ارت نقل است كه گفت: نزد رسول خدا(ص) از شدّت گرمایى كه [به هنگام سجده] به پیشانى و كف دستان ما اصابت مىكرد، شكایت كردیم، ولى او به شكایت ما توجهى نكرد. " 34 ". ابن اثیر در معناى حدیث فوق مىگوید: «آنها چون نزد رسول خدا(ص) از مشقّتى كه هنگام سجده بر زمین متحمّل مىشدند، شكایت كردند، حضرت به آنها اجازه نداد بر گوشه لباسشان سجده كنند». " 35 ". این روایات، گویاى این حقیقت است كه سنّت رسول خدا(ص) و مسلمانان در نماز، فقط سجده بر زمین بوده است. حتى پیامبر(ص) به مسلمانان اجازه نمىدهد كه از سجده بر زمین عدول كرده، بر پارچه متّصل به خود یا جداى از خود سجده كنند. پیامبر(ص) با اینكه نسبت به موءمنان رئوف بودند، بر آنان واجب كردند كه پیشانى را [به هنگام سجده] بر زمین گذارند؛ هر چند كه شدت گرماى زمین، آنها را آزار دهد. احادیث متعدّدى كه طى آنها پیامبر اكرم(ص) دستور مىدهد تا مسلمانان به هنگام سجده، صورت خود را بر خاك قرار دهند، گویاى این مطلب است كه مسلمانان به سجده بر زمین ملتزم بودهاند و پیامبر اكرم(ص) اصرار داشته است كه پیشانى به هنگام سجده، بر زمین قرار گیرد، نه بر پارچه؛ اعم از اینكه متّصل به نماز گزار باشد، مثل پیچ عمامه یا جداى از او، مثل دستمال و سجّاده. مر به قراردادن صورت بر خاك
امر به كنار زدن عمامه از پیشانى
سیره پیامبر در سجده
سیره صحابه و تابعین در سجده
جواز سجده بر حصیر
سجده بر لباس (به هنگام داشتن عذر)
نتیجه مباحث گذشته
فلسفه مهر
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: دینی ، ، برچسبها: [ شنبه 23 مهر 1390برچسب:, ] [ 16:59 ] [ علیرضا حمزه یی ]
[
|
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |